عاقاااا ما پارسال بهار دسته جمعی ...
آقااا. آقاااا
منکه نیمخوام براتون بخونم ...!
شماهم آمادینااااا خخخ
خب خلاصه ما پارسال بهار دسته جمعی رفته بودیم خونه ی خاله...
چهارتا گودزیلا داشتن...چهارتاااا چهارتااااا
هیچی دیگه اصرار داشتن من باهاشون بازی کنم منم مجبور شدم
قبول کنم ...
آقا چشمتون روز بد نبینه منو بردن توی آتاق دیگه.
با لحن بچگونه وکلی دلهره گفتم : بچه ها حالا چه بازی کنیم ؟
آقا نفری یه چوب برداشتن یکیشون اخماشو داد تو هم ،صداشو کلفت کرد و
گفت: من جومونگم و این سه تا برادران قسم خورده ی منن!
تو تسوی از خودت دفاع کن...!
تا تونستن مارو زدن ،سیاه وکبودم کردن..!
وااای اگه الان دستم بهشون برسه ،سر چهارتاشونو به عنوان
پیشکیش ،میفرستم واسه امپراطوری چانگ ....
جیغغغغغغغ
سلام🙋 .......سلام
نه توروخدا راحت باش بشین ...
بابا خجالتمووون دادین....
ما امدیم
رفته بودیم خر خونی ....
اینقدر خوب بود ، جایه شما خالی ایشالا نصیب شما هم یشه...خخخ
الکی مثلا ی ماه تموم داشتیم درس میخوندیم...هخه
امتحانام بلاخره تموم شد .....دق دق😜
حالا باز شهریور ی ماه نریم.......صلوااات
وااای خدا دیگه داشتم به مرز جنوون میرسیدم ....
ای تش بگیره امتحان به حق پنج تن ، ما راحت شیم...
.
.
.
خوشبختی یعنی اینکه هفته ی کارنامتو میگیری و دسته گلات معلوم میشن
ولی هیچ استرسی نداری.....👯
سلام
امتحانات شروع شدن
خیلی هم سختن
بااجازتون میخوام بخونم
تموم که کردم میام خدمتتون
بغض یعنی دردایی که رسیدن به گلوت ...
بغض یعنی تنهایی ونموند هیچکی پهلوت ...
بغض یعنی ...
بغض یعنی که غرورت نزاره بریزن اشکات ...
بغض یعنی حرفایی که خشک شدن پشت لبات ...
بغض یعنی ...
بغض یعنی شبهای تنهایی و خرابی ...
بغض یعنی فکر و خیالش نزاره بخوابی ...
بغض یعنی ...
بغض یعنی حسرت اون چیزی که نداشتی ...
بغض یعنی هیچ وقت نشد اونجوری که میخواستی ...
بغض یعنی ...
بغض یعنی جز رفتن ،هیچ را هی نداری ...
بغض یعنی که هنوزم اونو دوسش داری ...
بغض یعنی خنده های ساختگی ...
.
.
.
-مغرور تر از آنم ،که التماست کنم نروری اما...
این بغض لعنتی یعنی نرو ...
بفهم ....!